کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اثعال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اثعال
لغتنامه دهخدا
اثعال . [ اِ] (ع مص ) بسیار شدن : اَثْعَل َ الضیفان . || عظیم شدن : اثعل َ الأجرُ. || خلاف کردن : اثعل القوم علینا. || سخت گردیدن کار که ندانند به چه روی برآید: اثعل الأمر. || انبوه ناک گردیدن جای آب برداشتن : اثعل الوِرد. || اثعلت ِ الارض ؛ روباه ...
-
واژههای همآوا
-
اسعال
لغتنامه دهخدا
اسعال . [ اِ ] (ع مص ) شادمان کردن کسی را. || مانند سِعْلاة [ غول ] گردانیدن کسی را در حرکت و جز آن . (منتهی الارب ).
-
اصائل
لغتنامه دهخدا
اصائل . [ اَ ءِ ] (ع اِ) ج ِ اصیل . (اقرب الموارد). رجوع به اصیل شود.
-
جستوجو در متن
-
مثعل
لغتنامه دهخدا
مثعل . [ م ُ ع ِ ] (ع ص ) ورد مثعل ؛ ورد انبوه ناک . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). آبشخور پر ازدحام . (از ذیل اقرب الموارد). || مهمانان بسیار. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مهمان بسیار. (ناظم الاطباء). || خلاف کننده . (آنندراج )...