کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اثبات کننده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اثبات کردن
لغتنامه دهخدا
اثبات کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ثابت کردن . تصدیق کردن . || ثبت نام در دیوان (جیش ) کردن : دانسته آید که آن کسان را که بنوی اثبات کرده است [ حاجب غازی ] هم بر آن جمله که وی دیده است و کرده است بداشته آید. (تاریخ بیهقی ). امیر مسعود دست تلک [ هن...
-
حرف اثبات
لغتنامه دهخدا
حرف اثبات . [ ح َ ف ِ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حرف رابطه . رجوع به حرف رابطه شود.
-
جستوجو در متن
-
مثبت
لغتنامه دهخدا
مثبت . [ م ُ ب ِ ] (ع ص ) کسی که مقرر می کند و بر پا میدارد و ثابت می کند. (ناظم الاطباء). اثبات کننده . ثابت کننده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || آن که از ثقل برخاستن نتواند و پیوسته ملازم فراش باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از ا...
-
معلل
لغتنامه دهخدا
معلل . [ م ُ ع َل ْ ل ِ ] (ع ص ) آنکه به بهانه ای باج گیر را رفع کند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || هرکه مرةً بعد اخری آب نوشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنکه بار بار آب خورد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || هرک...
-
معتقد
لغتنامه دهخدا
معتقد. [ م ُ ت َ ق ِ ] (ع ص ) گرونده و یقین کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). اعتقاد دارنده و باورکننده و گرونده و گرویده و یقین کننده و ایمان آورنده . (ناظم الاطباء) : اولاً لشکر آن مرتضی که باشند شیرمردان فلیسان باشند و سپاه سالاران در عابش و.....
-
اصول فقه
لغتنامه دهخدا
اصول فقه . [ اُ ل ِ ف ِق ْه ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) علمی است که بدان استنباط احکام شرعی فرعی از ادله ٔ اجمالی آنها شناخته میشود. و موضوع آن ادله ٔ شرعی کلی است ، از این نظر که چگونه از آنها احکام شرعی استنباط میشود. و مبادی آن از علوم عربی و بعض...
-
جدل
لغتنامه دهخدا
جدل . [ ج َ دَ ] (ع اِمص ) خصومت ، اسم است جدال را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سختی دشمنی . (از شرح قاموس ). سختی و لداد در خصومت . (از قطر المحیط). پیکار. (مهذب الاسماء). مخاصمت . ستیز. || قدرت بر خصومت . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). توانائ...
-
مناط
لغتنامه دهخدا
مناط. [ م َ ](ع مص ) (از «ن و ط») مصدر میمی است . به چیزی درآویختن . (غیاث ) (آنندراج ). || (اِمص ) به معنی درآویختگی و پیچیدگی که حاصل بالمصدر است . (غیاث ) (آنندراج ). درآویختگی و پیچیدگی . (از ناظم الاطباء). || (اِ) صیغه ٔ اسم ظرف به معنی جای درآو...
-
انتقال
لغتنامه دهخدا
انتقال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) از جایی بجایی شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (مجمل اللغه ) (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). از جایی بجایی بگشتن . (از اقرب الموارد). از جایی بجایی رفتن . (غیاث اللغات ). از جایی بجایی رفتن و نقل نمودن .(آنندراج )....
-
شاهد
لغتنامه دهخدا
شاهد. [ هَِ ] (ع ص ، اِ) مشاهده کننده ٔ امری یا چیزی . حاضر. (از منتهی الارب ). نگاه کننده . (از اقرب الموارد). ج ، شهود و شُهَّد : اینک جوابهای جزم است در این مشافهه عرضه کنی [ حصیری ] تا مقرر گردد آنچه ترا باید گفت که شاهد همه حالها بوده ای . (تاری...
-
بخل
لغتنامه دهخدا
بخل . [ ب ُ ] (ع مص ) زفتی کردن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). منع کردن و امساک کردن . (از اقرب الموارد). بخیلی کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (ترجمان القرآن جرجانی ترتیب عادل بن علی ). بُخُل . بَخَل . (ناظم الاطباء). بَخل . بَخ...
-
مانع
لغتنامه دهخدا
مانع. [ ن ِ ] (ع ص ، اِ) بازدارنده . ج ، مَنَعَة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). منعکننده . ج ، مَنَعَة، مانِعون . (ناظم الاطباء). جلوگیرنده . دافع. رادع . زاجر. عایق . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و چون بنگریستم مانع این سعادت راحت ان...
-
اصول مذهب
لغتنامه دهخدا
اصول مذهب . [ اُ ل ِ م َ هََ ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) برحسب عقیده ٔ امامیه ، علاوه بر توحید و نبوت و معاد که از اصول دین اسلام بشمار میروند به دو اصل دیگر نیز باید اعتقاد داشت که عبارتند از عدل و امامت . و اینک به بحث در پیرامون عدل پرداخته میشود: ع...
-
قائم مقام
لغتنامه دهخدا
قائم مقام . [ ءِ م َ ] (اِخ ) میرزاابوالقاسم فراهانی تهرانی ، از ادبای عهد فتحعلی شاه قاجار است . ادیبی فاضل ، منشی ای کامل ، شاعری ماهر، مترسلی دانشمند و در نظم و نثر فارسی استاد بوده و به ثنائی تخلص مینمود. وی به سال 1193 هَ . ق . متولد شد و به سال...