معلل . [ م ُ ع َل ْ ل ِ ] (ع ص ) آنکه به بهانه ای باج گیر را رفع کند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || هرکه مرةً بعد اخری آب نوشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنکه بار بار آب خورد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || هرکه بار بار میوه چیند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آنکه میوه چیند یکی بعد از دیگری . (از اقرب الموارد). || روزی است از ایام عجوز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). روز ششم از ایام عجوز. (ناظم الاطباء). نام روز ششم است از هفت روز بردالعجوز. (آثار الباقیه ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || اثبات کننده ٔ حکمی به وسیله ٔ دلیل . (از تعریفات جرجانی ). بیان کننده ٔ علت . تعلیل کننده . دلیل آورنده .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.