کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اتهام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اتهام
لغتنامه دهخدا
اتهام . [ اِ ] (ع مص ) بتهامه درآمدن یا فروکش شدن در آن . (منتهی الارب ). || ناگوار شدن . || ناموافق شمردن هوای شهری : اتهم البلد؛ ناگوارد شمرد آنرا. (منتهی الارب ) . || رفتن بشتاب و بازایستادن . || بگرمای سخت رفتن .
-
اتهام
لغتنامه دهخدا
اتهام . [ اِت ْ ت ِ ] (ع مص ) تهمت نهادن بر کسی . ازنان . افتراء. کسی را بچیزی تهمت کردن . (تاج المصادر). || تهمت پذیرفتن . بدنام شدن .
-
جستوجو در متن
-
ازنان
لغتنامه دهخدا
ازنان . [ اِ ] (ع مص ) گمان بردن بکسی نیکی یا بدی را. || تهمت کردن . (منتهی الارب ). اتهام .متهم کردن . (تاج المصادر بیهقی ). متهم گردانیدن . (زوزنی ). تهمت زدن . تهمت افکندن . اتهام . زَن ّ. زنون .
-
ادعانامه
لغتنامه دهخدا
ادعانامه . [ اِدْ دِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) نوشته ای از طرف مدعی العموم مبنی بر اتهام کسی .
-
تهمة
لغتنامه دهخدا
تهمة. [ت ُ هََ م َ / ت ُ م َ ] (ع اِ) (از «وهَ م ») بدگمانی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اسم است از اتهام . ج ، تهمات و تهم . (از اقرب الموارد). رجوع به تهمت شود.
-
کاروزه
لغتنامه دهخدا
کاروزه . [ زَ ] (اِخ ) نام زن محبوب جوان اول که اعیان بلاد راندن او را خواستند به اتهام اینکه ترغیب کننده ٔ وی به کارهای عبث است و شاه هم چنان کرد. (الحلل السندسیه ج 2 ص 251).
-
تغماق
لغتنامه دهخدا
تغماق . [ ت َ ] (اِخ ) یکی از امرای دربار الجایتو و ابوسعید بهادرخان بود و به اتهام توطئه ای علیه ابوسعید گرفتار امیرچوپان شد و اموالش را مصادره کردند. و رجوع به تاریخ مغول اقبال ص 326 شود.
-
روش
لغتنامه دهخدا
روش . [ رَ ] (اِخ ) از قدیسان دین مسیح بشمار میرود. وی در مونتپلیه ٔ فرانسه بدنیا آمد (1295 - 1327م .) و قسمتی از عمر خویش را در ایتالیا وقف درمان طاعون زدگان کرد و خود نیز به وبا گرفتار شد و پس از معالجه بوطن خویش بازگشت و به اتهام جاسوسی در زندان ا...
-
معلق شدن
لغتنامه دهخدا
معلق شدن . [ م ُ ع َل ْ ل َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) آویخته شدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || برکنار شدن موقت عضوی از اعضای ادارات دولتی از خدمت تا پس از رسیدگی به اتهام وی مجازات شده یا به کار خویش باز گردد. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
بازجویی کردن
لغتنامه دهخدا
بازجویی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تحقیق . تفتیش . تجسس . فحص . بازجست . پژوهش کردن . عملی ابتدائی که معمولاً از طرف مأمورین شهربانی یا ژاندارمری هنگام دستگیری متهم برای کشف حقیقت اتهام و تشکیل پرونده جهت فرستادن به محاکم دادگستری انجام میدهند.
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن محمدبن بلیغبن عبداﷲبن محمد معروف به عبداﷲ پاشا فکری . وزیر مصر و از متأدبان بود او را نظمی است . وی در الازهر علم آموخت و مناصبی یافت و به اتهام شرکت در انقلاب عربی به زندان افتاد و سپس تبرئه شد. از تألیفات اوست :...
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عمربن عثمان بن عفان الاموی القرشی . شاعری ظریف طبع و سخاوت مند بود. در جنگهائی که مسلمةبن عبدالملک به روم کرد با وی بود. بخاطر سکونت او در قریه العرج وی را عرجی لقب دادند. او به اتهام قتل بنده ٔ خویش به امر محمدبن ه...
-
شوشتری
لغتنامه دهخدا
شوشتری . [ ت َ ] (اِخ ) سیدنوراﷲ فرزند شریف مرعشی (شهید ثالث ). از نویسندگان شیعه ٔ امامیه و معروف به مبارزه ٔ با اهل تسنن و قاضی لاهور بود و در نتیجه ٔ اتهام به زندقه به دستور جهانگیرخان وی را به تازیانه بستند تا جان سپرد (در سال 1019 هَ . ق . 1610/...
-
عبدالباقی
لغتنامه دهخدا
عبدالباقی . [ ع َ دُل ْ ] (اِخ ) سرور نعیم . نویسنده ٔ مصری است که پس از پایان تحصیلات خود در الازهر قاهره متصدی روزنامه ٔ الافکار گردید و به اتهام تحریک علیه دولت بریتانیا به زندان افتاد و همانجا به مرض سل دچار و به سال 1347 هَ . ق . درگذشت . از تأ...