اتهام . [ اِ ] (ع مص ) بتهامه درآمدن یا فروکش شدن در آن . (منتهی الارب ). || ناگوار شدن . || ناموافق شمردن هوای شهری : اتهم البلد؛ ناگوارد شمرد آنرا. (منتهی الارب ) . || رفتن بشتاب و بازایستادن . || بگرمای سخت رفتن .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.