کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابوطالب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) ابجر. عبیداﷲ یا محمدبن قاسم . مغنّی مشهور. او از غیر نژاد عرب بود و روئی خوش و آوازی دلکش داشت و در مکّه میزیست . به سالی که ولیدبن هشام خلیفه ٔ اموی بزیارت خانه شد شیفته ٔ او گشت و ویرا با خود بدمشق برد.
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) ابن بقیّه ٔ نحوی . رجوع به ابن بقیه ابوطالب احمد... شود.
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) ابن طاهر. کاتب سلطان محمود غزنوی است و شاید پسر طاهر مستوفی دیوان محمود که بزمان مودود پس از عزل احمدبن عبدالصمد دوماه وزارت رانده است :خواجه ٔ سید ابوطالب طاهر که بدوست دل سلطان و دل خواجه و دلهای حشم ...که نه بیهوده مر ا...
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) ابن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف عم رسول صلوات اﷲ علیه پدر امجد امیرالمؤمنین علی علیه السلام . نام آن حضرت عمران و بقولی عبد مناف است و اوّلی مشهورتر است و از اینرو حضرت امیر مؤمنان را علی عمرانی خوانند. رسول صلوات اﷲ عل...
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) ابن غیلان بزاز. محدّث است .
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) احمدبن الحسین بن علی بن احمدبن محمدبن عبدالملک الزیات . مصاحب و راوی کتب ابن وحشیّه از معزّمین بطریقه ٔ محموده و معاصر ابن الندیم محمدبن اسحاق صاحب الفهرست بوده است . (از ابن الندیم ).
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) احمدبن بکر عبدی . رجوع به احمد ... شود.
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) اسماعیل بن حسین بن محمدبن حسین بن احمدبن محمد. رجوع به اسماعیل ... شود.
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) الضبعی . تابعی است او از ابن عباس و از او قتاده روایت کند.
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) الضبعی . دینار حجام . تابعی است و قتاده از او روایت کند.
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) المفضل بن سلمةبن عاصم اللغوی . عالم بمذهب کوفیّین و ملیح الخط. او در آغاز از پیوستگان فتح بن خاقان بود و صحبت ابن الاعرابی و علماء دیگر درک کرد. و برکتاب العین خلیل استدراکات داشت و در آن کتابی کرد و از اوست : کتاب البارع ...
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) او از طالوت و از او نضربن اسماعیل روایت کند.
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) تابعی است . او از ابی هریره و از او یحیی بن ابی کثیر روایت کند.
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) تابعی است . او ازابی ذر و وی از رسول صلوات اﷲ علیه روایت کرده است .
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) تاج الدین فارسی شیرازی . او پس از عزل مؤیدالدین مرزبان بسعی اتابک بوزابه ، به وزارت مسعودبن محمد سلجوقی (527 -547 هَ . ق .) رسید لکن چون عقل و کیاستی وافی نداشت پس از قتل بوزابه معزول و به شیراز بازگشت . رجوع به دستورالوز...