کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابتر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابتر
لغتنامه دهخدا
ابتر. [ اَ ت َ ] (ع ص ، اِ) بریده دم . بریده دنب . بریده ذنب . بریده دنبال . دم بریده . دنبال بریده . کله . کلته . بکنگ . بی دنبال . بی دنباله . کوتاه دم . کوتاه دنبال . || ناقص . ناتمام : نخست روز که دریا ترا بدید بدیدکه پیش قدر توچون ناقص است و چون...
-
واژههای مشابه
-
نهر ابتر
لغتنامه دهخدا
نهرابتر. [ ن َ رِ اَ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان معمره ٔ شهرستان آبادان . در 7 هزارگزی مشرق نهر قصر و 32 هزارگزی جنوب شرقی راه شوسه ٔ خسروآباد به آبادان ، در دشت گرمسیری واقع است و 800 تن سکنه دارد. آبش از اروندرود، محصولش خرما و حنا و شغل اهالی ز...
-
جستوجو در متن
-
کوتاه دم
لغتنامه دهخدا
کوتاه دم . [ دُ ] (ص مرکب ) ابتر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). که دم کوتاه دارد.
-
تبتیر
لغتنامه دهخدا
تبتیر. [ ت َ ] (ع مص ) بریده دم کردن . (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به ابتر شود.
-
شاهو
لغتنامه دهخدا
شاهو. (ص مرکب ) مروارید شاهوار نفیس اعلا. (ناظم الاطباء). اما ظاهراً کلمه ابتر شده ٔ شاهوار است .
-
مبتورة
لغتنامه دهخدا
مبتورة. [ م َ رَ ] (ع ص ) ابتر. دم بریده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از ناظم الاطباء).
-
ابتریه
لغتنامه دهخدا
ابتریه . [ اَ ت َ ری ی َ ] (اِخ ) صنفی از فرقه ٔ زیدیه منسوب به کثیر نوبی ، و اسم او مغیرةبن سعید و لقبش ابتر بوده است . (مفاتیح العلوم ).
-
عقیم خاطر
لغتنامه دهخدا
عقیم خاطر. [ ع َ طِ ] (ص مرکب ) دارای خاطری عقیم . که خاطری جامد دارد. که خاطرش را جولانی نباشد : زین نکته های بکرند آبستنان حسرت مشتی عقیم خاطر جوقی سقیم ابتر.خاقانی .
-
دم کل
لغتنامه دهخدا
دم کل . [ دُ ک ُ ] (ص مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) که دم کوتاه دارد. که دم بریده دارد. کوتاه دم . دم کوتاه یا دم نیمی بریده . (یادداشت مؤلف ). بی دم . ابتر. بدون دنب .
-
شاه باد
لغتنامه دهخدا
شاه باد. (اِمرکب ) باد شدید. باد سخت وزنده . طوفان : چو طوفان کند شاه باد نهیبش شود دفتر نه فلک جمله ابتر.محمدقلی (از بهار عجم ).
-
بتر
لغتنامه دهخدا
بتر. [ ب َ] (ع مص ) بریدن . (ترجمان علامه جرجانی ) (زوزنی ) (صراح اللغه ). از بیخ برکندن . (آنندراج ). || بریدن دم . (منتهی الارب ). دم بریدن ، و دم بریده را ابتر گویند. || بریدن شریان را بتر گویند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). نزد اطباء بریدن عروق و اعصاب...
-
اصعر
لغتنامه دهخدا
اصعر. [ اَ ع َ ] (ع ص ) دارای صَعَر یعنی کژی در رخسار یا گردن کژی در شتر که بیماریی است . مؤنث : صَعْراء. ج ، صُعْر. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). شتر گردن پیچیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کژگردن . (مهذب الاسماء). || هالک و تباه شونده . (منتهی ...
-
کلته دنب
لغتنامه دهخدا
کلته دنب . [ ک َ ت َ / ت ِ دُمْب ْ] (ص مرکب ) ابتر. (فرهنگ فارسی معین ). کلته دم . کوتاه دم . قصیرالذنب . و رجوع به کلته و کلته دم شود. || افعی دم کوتاه . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا): و مخرج ثفل او به دنبال نزدیک باشد و دنبال او دراز نباشد و این را مار...