کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَنظُرْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قف انظر
لغتنامه دهخدا
قف انظر. [ ق ِ اُ ظُ ] (ع اِ مرکب ) اسم آس بری است . (فهرست مخزن الادویة). رجوع به «قف و انظر» شود.
-
قف و انظر
لغتنامه دهخدا
قف و انظر. [ ق ِ وَن ْ ظُ ] (ع اِ مرکب ) آس بری . خیزران بلدی . (یادداشت مؤلف ).
-
واژههای همآوا
-
انضر
لغتنامه دهخدا
انضر. [ اَ ض َ ] (ع ص ) تازه و آبدار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || (ن تف ) خرم تر. بانضارت تر. (یادداشت مؤلف ): و منه (من برنجاسف ) صنف اتم و انضر اغصاناً. (ابن البیطار از یادداشت مؤلف ).- امثال : انضر من روضة .(یادداشت مؤلف ).|| ...
-
انضر
لغتنامه دهخدا
انضر. [ اَ ض ُ ] (ع اِ) ج ِ نَضر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به نضر شود.
-
انزر
لغتنامه دهخدا
انزر. [ اَ زَ ] (اِخ ) دهی است از بخش سیردان شهرستان زنجان با 572 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ جزلا و محصول آن غلات ، پنبه ،گردو و انار است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
جستوجو در متن
-
مرسیناء اغریا
لغتنامه دهخدا
مرسیناءاغریا. [ ] (معرب ، اِ مرکب ) به یونانی آس بری است . (از مخزن الادویه ).قِف و انظر. خیزران بلدی . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
بتران
لغتنامه دهخدا
بتران . [ ب ُ ] (اِخ ) موضعی است بنی عامر را. (منتهی الارب ). نام جایی به سرزمین بنی عامر. ابوزیاد گوید:و اشرفت من بتران انظر هل اری خیالاً للیلی رایة و ترانیا.(از معجم البلدان ).
-
ابان بن اللاحق
لغتنامه دهخدا
ابان بن اللاحق . [ اَن ِ نِل ْ لا ح ِ ] (اِخ ) یا اللاحقی . رجوع به ابان بن عبدالحمیدبن لاحق بن عفیر و ابوعبدالحمید و حمدان بن ابان بن عبدالحمید و لاحق بن عبدالحمید و عبدالحمید انظر (کذا) و عبدالحمیدبن عبدالحمید شود. (از ابن الندیم ).
-
جلیان
لغتنامه دهخدا
جلیان . [ ج ِل ْ ل ] (ع ص ) هویدا و آشکار. (منتهی الارب ). و بهمین معنی است در حدیث ابن عمر: ان ربی قد رفع لی الدنیا و انا انظر الیها جلیانا من اﷲ؛ ای اظهاراً و کشفا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد المصری (الشیخ الزاهد)بن سلیمان . المتوفی سنة 819 هَ .ق . و دفن بجامعه بمصر و قبره یزار. او راست : منظومة الستین مسئلة (فقه الشافعی ). انظر العقدالثمین بشرح منظومة الستین مسئلة تألیف النووی الجاوی . (معجم المطبوعات ).
-
آس بری
لغتنامه دهخدا
آس بری . [ س ِ ب َرْ ری ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مورْد برّی . مقابل آس بستانی . مورْد اسپرم . برگ آن از آس بستانی زردتر و عریض تر و طرف او تند شبیه بسنان و چوب او صلب تر و بالای آن کمتر از ذرعی . ثمرش بغایت سرخ و مستدیر و از وسط برگ میروید و شاخهای ...
-
لن ترانی گفتن
لغتنامه دهخدا
لن ترانی گفتن . [ ل َ ت َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ٔ فارسی زبانان ، ناسزا و درشت گفتن . بد و بیراه گفتن . درشت و خشن گفتن . سخنان درشت گفتن . سخنانی درشت و دشنام گونه گفتن . و رجوع به لن ترانی شود که مأخوذ از آیه ٔ شریفه ٔ «قال لن ترانی ول...
-
مشامة
لغتنامه دهخدا
مشامة. [ م ُ شام ْ م َ ] (ع مص ) چیزی فاانبوییدن . (تاج المصادر بیهقی ). همدیگر را بوئیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). || نزدیک شدن به یکدیگر. (تاج المصادر بیهقی ). نزدیک شدن . تقول : شاممت الرجل ؛اذا قاربته و دنوت منه...