کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَلِيمٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
الیم
لغتنامه دهخدا
الیم . [ اَ ] (ع ص ) دردگین . (منتهی الارب ). الم ناک . دردناک . دردآور. موجِع. مانند سمیع بمعنی مُسمِع. (از اقرب الموارد).- عذاب الیم ؛ عذابی که دردرسانی آن بغایت رسیده باشد، بطریق مبالغه است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
کرغول
لغتنامه دهخدا
کرغول . [ ] (ص ) احمق . ابله . (یادداشت مؤلف ) : به روی مشتی کرغول در فروخوانندصفات دوزخ پرشدت و عذاب الیم .سوزنی .
-
وجیع
لغتنامه دهخدا
وجیع. [ وَ ] (ع ص ) (ضرب ...) ضرب دردناک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات از منتخب ) (آنندراج ). مولم . آزارنده . الیم . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
باهمت
لغتنامه دهخدا
باهمت .[ هَِ م ْ م َ ] (ص مرکب ) که همت دارد. دارای همت بلند. جوانمرد. باسخاوت . (ناظم الاطباء) : مرد باهمت را فقر عذابی است الیم . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 389). رجوع به همت شود.
-
ذوعقاب
لغتنامه دهخدا
ذوعقاب . [ ع ِ ] (ع ص مرکب ) صاحب شکنجه و عقوبت : اِن ّ رَبّک لذو مغفرة و ذوعقاب الیم . (قرآن 41 / 43)؛ بتحقیق پروردگارت صاحب آمرزش و صاحب شکنجه و عقوبت دردناک است . (تفسیر ابوالفتوح ج 4 ص 545). و رجوع به ذومغفرة شود.
-
مؤلم
لغتنامه دهخدا
مؤلم . [ م ُءْ ل ِ ] (ع ص ) دردرساننده . (منتهی الارب ). دردناک . وجیع. آزارنده . الیم . دردآور. موجع. (یادداشت مؤلف ) : یقابل مؤلم الرزیة بما اسبغ اﷲتعالی علیه من الصبر. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 299).
-
ل
لغتنامه دهخدا
ل . [ ل َ] (ع حرف ) حرف تحقیق به معنی یقیناً و بی شک و شبهه والبته و فی الواقع و هرآینه : قالوا انا تطیرنا بکم لئن لم تنتهوا لنرجمنکم و لیمسنکم مِنا عذاب ٌ الیم . (قرآن 18/36). این حرف متصل به ضمیر گردد چون : لک و لکم و لنا و له و لهم . و گاه در سوگن...
-
مکابدت
لغتنامه دهخدا
مکابدت . [ م ُ ب َ / ب ِ دَ ] (از ع ، اِمص ) مکابدة. رنج دیدن . سختی کشیدن : او را بر مکابدت اهل نظر و ابرار و معاندت اولی الخطر والاحرار از پای در آورد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 449). مجاهده ٔ عظیم باشد و مکابدتی الیم . (مرزبان نامه چ قزوینی...
-
یم
لغتنامه دهخدا
یم . [ ی َم م ] (ع اِ) دریا و در استعمال فارسی به تخفیف آید. (از آنندراج ). دریا و دریای بی نهایت عمیق . (ناظم الاطباء). دریا. (ترجمان القرآن جرجانی ص 108). بحر. یَمَم . ج ، یُموم . (یادداشت مؤلف ). دریا. ج ، یموم ، ایمام . (مهذب الاسماء). دریایی که...
-
معاجز
لغتنامه دهخدا
معاجز.[ م ُ ج ِ ] (ع ص ) عاجزکننده یا کینه دارنده و منه قوله تعالی والذین سعوا فی آیاتنا معاجزین ؛ ای یعاجزون الانبیاء و اولیاء اﷲ ای یقاتلونهم و یمانعونهم لیصیروهم الی العجز عن امراﷲ تعالی او معاندین مسابقین اوظانین انهم یعجزوننا. (منتهی الارب ) (نا...
-
الحمد
لغتنامه دهخدا
الحمد. [ اَ ح َ دُ لِل ْ لاه ] (ع جمله ٔ اسمیه ) (مأخوذ ازقرآن ) در مقام تشکر میگویند یعنی شکر میکنم خدا را.(ناظم الاطباء). سپاس و ستایش خدای راست . المنةﷲ. شکراًﷲ. و گفتن الحمدﷲ را حَمدَلَه گویند : خون صید اﷲاکبر نقش بستی بر زمین جان مرغ الحمدﷲ سبح...
-
عذاب
لغتنامه دهخدا
عذاب . [ ع َ ] (ع اِ) آنچه دشوار باشد بر انسان و او را از قصدش باز دارد. (از اقرب الموارد). ج ، اَعذبة. || نکال . (قطرالمحیط). || هر چه به نفس رسد از الم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شکنجه . (از قطرالمحیط) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). کل عذاب فی الق...
-
چاک زدن
لغتنامه دهخدا
چاک زدن . [ زَ دَ] (مص مرکب ) دریدن . پاره کردن . شکافتن : ره جیب جانها رفو میزندبنازم به چاکی که او میزند. ظهوری (از آنندراج ). || دریدن گریبان یا جامه در ماتمی از شدت اندوه و المی . دریدن لباس به نشانه ٔغم و اندوه عظیم یا ترس یا تظلم : نیکعهدی در ز...
-
دردگین
لغتنامه دهخدا
دردگین . [ دَ ] (ص مرکب ) دردگن . دردناک . دردمند. ضعیف شده . دردناک . بِدردآورده شده . (ناظم الاطباء). اَلِم . اَلِمَة. وَجِع. شَکِع. ألیم . نَصِب : اَنسی ̍، نسی ٔ، ملک ؛ مرد دردگین . (منتهی الارب ). اکتلاء؛ دردگین کرده شدن از ضرب . تعص ؛ دردگین شد...