کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَرْضَهُمْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نطاع
لغتنامه دهخدا
نطاع . [ ن ِ ] (ع اِ) نطاع القوم ؛ خیمه های قوم یا زمین ایشان . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). سرزمین ایشان . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). نطاع القوم ؛ جنابهم او ارضهم . (اقرب الموارد). ارضهم و جانبهم . (المنجد).
-
قرف
لغتنامه دهخدا
قرف . [ ق َ رَ ] (ع مص ) نزدیک آمدن بیماری . || بازگردان شدن . و فی الحدیث : ان قوماً شکواالیه علیه السلام وباء ارضهم فقال تحوّلوا فان ّ مِن القرف التلف . (منتهی الارب ). || (اِمص ) اسم است مقارفة را به معنی آمیزش . || آمیزش وباء و عدوی . (منتهی الار...
-
تسویة
لغتنامه دهخدا
تسویة. [ ت َ س ْ ی َ ] (ع مص ) راست کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار). راست و برابر کردن چیزی را. (منتهی الارب ) (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). برابر کردن .(از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد): سویت المعوج فمااستوی ...
-
تنعم
لغتنامه دهخدا
تنعم . [ ت َ ن َع ْ ع ُ ] (ع مص ) به ناز زیستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار). فراخ و آسان زندگانی گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مانند ترفّه و تمتع. (از اقرب الموارد). به ناز و نعمت پرورده شدن . (غیاث اللغات ). به ...
-
ذهب
لغتنامه دهخدا
ذهب . [ ذَ هََ ] (ع اِ) زر. طلا عقیان . ذَهبة. تبر. عسجد. سام . عین . نضر. ج ، اَذهاب ، ذُهوب . ذُهبان ، ذِهبان . یکی از اجساد کیمیاگران و ارباب صناعت کیمیا از آن بشمس کنایت کنند. (مفاتیح العلوم خوارزمی ) : من برون آیم به برهانها ز مذهبهای بدپاکتر ز ...