کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آفریدگان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آفریدگان
لغتنامه دهخدا
آفریدگان . [ ف َ دَ / دِ ] (اِ) ج ِ آفریده . خلق . خلیقه . مخلوق . مخلوقات . وَری . بریه . (صراح ). انام . کائنات .
-
جستوجو در متن
-
ورایا
لغتنامه دهخدا
ورایا. [ وَ ] (ع اِ) آفریدگان و خلق اﷲ. (آنندراج ). مخلوقات و آنچه خدای تعالی آفریده است . (ناظم الاطباء).
-
جبل
لغتنامه دهخدا
جبل . [ ج ِ ب ِل ل ] (ع اِ) جماعت مردم . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ). || آفریدگان . (ترجمان علامه جرجانی ).
-
قائم بغیر
لغتنامه دهخدا
قائم بغیر. [ ءِ م ِ ب ِ غ َ ] (ص مرکب ) (اصطلاح فلسفی ) آنکه یا آنچه وجودش بغیر وابسته است . آفریدگان . در مقابل قائم بنفس .
-
جبلة
لغتنامه دهخدا
جبلة. [ ج ُ ب ُل ْ ل َ ] (ع اِ) سال قحط. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از قطر المحیط). || آفریدگان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || اصل . || بسیار از هر چیز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از قطر المحیط). || امت و جماعت . (منتهی الارب ).
-
مخلوقات
لغتنامه دهخدا
مخلوقات . [ م َ ] (ع اِ) آفریدگان و خلایق و جانوران و موجودات . (ناظم الاطباء): ایزد توانا که آفریننده ٔ کل مخلوقات است قطع صله ٔ رحم را از رذایل ... شمرده . (عالم آرا). رجوع به مخلوق شود.
-
برئة
لغتنامه دهخدا
برئة. [ ب َ رِ ءَ ] (ع ص ، اِ) آفریدگان . ج ، برایا. || پاک از چیزی . || بیزار از چیزی . و در دو معنی اخیر تأنیث بری ٔ باشد. ج ، بَرِءات . بریات . برایا. (منتهی الارب ). رجوع به بریئة شود.
-
انیم
لغتنامه دهخدا
انیم . [ اَ ] (ع اِ) انام . خلق . آفریدگان . (ازاقرب الموارد) (ناظم الاطباء). انام و خلق و جن و انس . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از آنندراج ). || جمیع آنچه بر روی زمین است . (ناظم الاطباء).
-
وری
لغتنامه دهخدا
وری . [ وَ را ] (ع اِ) آفریدگان . (از منتهی الارب ). خلق . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). آفریده . (ناظم الاطباء).- ابوالوری ؛ کنیه است روزگار را زیرا مردم به زمان خود شبیه ترند تا به پدران خود. (از اقرب الموارد). || (اِمص ) جای کردگی ریم در شکم و جز...
-
فروهر
لغتنامه دهخدا
فروهر. [ ف ُ هََ ] (اِ) در پهلوی فروهر ، فارسی باستان ظاهراً فرورتی و در اوستا فره وشی . در اصل مرکب از دو جزء فره یافرا به معنی پیش و «ور» به معنی پوشاندن ، نگهداری کردن و پناه بخشیدن . طبق مندرجات اوستا فروهر نیرویی است که اهورمزدا برای نگهداری آفر...
-
رنی
لغتنامه دهخدا
رنی . [ رُن ْ نا ] (ع اِ) (الَ ...) تمامه ٔ مخلوق . (منتهی الارب ) (آنندراج ). همه ٔ آفریدگان . (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). و گویند: ما فی الرنی مثله ؛ یعنی در میان همه ٔکسان چون او نیست . (از معجم متن اللغة). || نام جمادی الاَّخرة، و بدین...
-
بریة
لغتنامه دهخدا
بریة. [ ب َ ری ی َ ] (ع اِ) آفریدگان . (منتهی الارب ) (السامی ). آفریده . (زمخشری ). خلق . مردم . ج ، بریات ، بَرایا. (ناظم الاطباء) : اًن الذین کفروا من أهل الکتاب و المشرکین فی نار جهنم خالدین فیها اولئک هم شر البریة. اًن الذین آمنوا و عملوا الصال...
-
خلیقة
لغتنامه دهخدا
خلیقة. [ خ َ ق َ ] (ع اِ) طبیعت . خوی . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). || آفریدگان . (السامی ). آفریده . (زمخشری ). مردم . ج ، خلائق . || بهائم . || چاه همین که کنده باشند. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). || (ص ) ...
-
طمل
لغتنامه دهخدا
طمل . [ طَ] (ع مص ) آفرینش . (منتهی الارب ). خلق عالم و آفریدگان . || سخت راندن ستور. (منتخب اللغات ). سخت راندن شتر. (منتهی الارب ). نیک راندن شتر. (تاج المصادر). || باریک بافتن بوریا و رشته ها در آن داخل کردن . (منتهی الارب ). بافتن حصیر و رشته ها ...