کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آشنایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آشنایی
لغتنامه دهخدا
آشنایی . [ ش ْ / ش ِ ] (حامص ) آشنائی . تعارف . معارفه . معرفت . عرفان . شناخت . شناسائی . قرب . نزدیکی . الفت . انس . استیناس . مقابل بیگانگی : از ایران و توران جدایی نبودکه با جنگ و کین آشنایی نبود. فردوسی .نه من با پدر بیوفایی کنم نه با اهرمن آشنا...
-
واژههای مشابه
-
گرگ آشنایی
لغتنامه دهخدا
گرگ آشنایی . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) کنایه از آشنایی و دوستی بفریب و نفاق و مکر و حیله باشد. (برهان ) : مکن قصد جفا گر باوفائی ز سگ طبعی بود گرگ آشنائی .ناصرخسرو.
-
جستوجو در متن
-
راهدانی
لغتنامه دهخدا
راهدانی . (حامص مرکب )عمل راهدان . صفت راهدان . آشنایی براه . شناسایی بر طریق . شناخت طریق . || آشنایی براه و رسم و آداب . آگاهی داشتن از راه و رسم چیزی . دانستن راه .
-
شناختگی
لغتنامه دهخدا
شناختگی . [ ش ِ ت َ / ت ِ ](حامص ) شناسایی و آشنایی و معرفت . (ناظم الاطباء).
-
کان شناسی
لغتنامه دهخدا
کان شناسی . [ ش ِ ] (حامص مرکب ) آشنایی به معادن . دانشی که از راه آن به وجود و چگونگی بهره برداری کانها پی توان برد.
-
سر و صحبت
لغتنامه دهخدا
سر و صحبت . [ س َ رُ ص ُ ب َ] (اِ مرکب ، از اتباع ) سر و کار. آشنایی . مصاحبت .
-
شناسندگی
لغتنامه دهخدا
شناسندگی . [ ش ِ س َ دَ / دِ ] (حامص ) حالت و چگونگی شناسنده . معرفت . آشنایی . شناسایی .
-
باسوادی
لغتنامه دهخدا
باسوادی . [ س َ ] (حامص مرکب ) آشنایی به خواندن و نوشتن . توانایی در قرائت و کتابت بطور مختصر.
-
بکسلیدن
لغتنامه دهخدا
بکسلیدن . [ ب ُ س َ دَ ] (مص ) گسلیدن . از هم جدا کردن بزور. || بمجاز، ترک آشنایی کردن . بریدن از کسی . دوری کردن از او. رجوع به گسلیدن شود.
-
غریبی کردن
لغتنامه دهخدا
غریبی کردن . [ غ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مسافر شدن . سفر کردن . بیگانگی کردن . عدم آشنایی نمودن . || وحشت کردن . (ناظم الاطباء). ترسیدن شیرخواره از دیدن کسی ناشناس .
-
روزآور
لغتنامه دهخدا
روزآور. [ وَ ] (نف مرکب ) کسی یا چیزی که بنیروی روشنایی شب را چون روز کند، و بمجاز کسی که دیگری را مشغول کند و شبش را بروز آرد : بینا کن دل به آشنایی روزآور شب بروشنایی .نظامی .
-
ینجیدن
لغتنامه دهخدا
ینجیدن . [ ی َ دَ ] (مص ) قهر کردن یعنی با وجود آشنایی و بستگی خاطر، با کسی معاشرت و دوستی نکردن و قطع مراوده نمودن . (از شعوری ج 2 ورق 447). ولی از مآخذ دیگر تأیید نشد.
-
دشمناذگی
لغتنامه دهخدا
دشمناذگی . [ دُ م َ ذَ / ذِ ] (حامص مرکب ) دشمنایگی . دشمنی . خصومت . عداوت : وصف دوستی و دشمناذگی و بیگانگی و آشنایی خلقان . (معارف بهاء ولد ص 187). ورجوع به دشمنانگی و شاهد آن از کتاب المعارف شود.