کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آستری سدکننده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
استری
لغتنامه دهخدا
استری . [ اَ ت َ ] (حامص ) چموشی .- استری کردن ؛ چموشی کردن . توسنی کردن . بدقلقی کردن : آید هر آنکه با تو کند استری بفعل در هاون هوان بضرورت چو استرنگ .سوزنی .
-
استری
لغتنامه دهخدا
استری . [ اِ ] (اِخ ) قصبه ایست در خطه ٔ گالیسی در 65 هزارگزی جنوب لمبرگ در ساحل نهر استری .