کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آبستان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آبستان
لغتنامه دهخدا
آبستان . [ ب ِ ] (ص ) آبستن : بهار تازه آبستان ببار است چو فردوس برین وقت است و هنگام . سوزنی (از فرهنگ جهانگیری ). || (اِ) در این بیت مولوی ، آبستان جمع آبست است : درد زه گر رنج آبستان بودبر جنین اشکستن زندان بود.
-
جستوجو در متن
-
درنده
لغتنامه دهخدا
درنده . [ دَ رَ دَ ] (اِخ ) قصبه ای است که در میان کوهستان آبستان واقع گردیده و بر جنوب شهر سیواس اتفاق افتاده ، و گویند اصل آن دارنده بوده ، درنده مخفف آنست و سه هزار باب خانه ٔ معموره و باغات خوب دارد و در هر باغی عمارتی نیکو است و نهری از کنارش می...
-
ده سفید
لغتنامه دهخدا
ده سفید. [ دِه ْ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سگوند بخش زاغه ٔ شهرستان خرم آباد. واقع در 21هزارگزی باختر زاغه . دارای 510 تن سکنه است . آب آن از سراب چشمه های آبستان تأمین می شود. راه آن اتومبیل رو است . ساکنین از طایفه ٔ سگوند بوده زمستان قشلاق م...
-
اشکستن
لغتنامه دهخدا
اشکستن . [ اِ ک َ ت َ ] (مص ) شکستن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شکستن یعنی خرد کردن . (شعوری ) : عذر طرازی که میر توبه ام اشکست نیست دروغ ترا خدای خریدار. ناصرخسرو.درد زه گر رنج آبستان بودبر جنین اشکستن زندان بود. مولوی .و رجوع به شکستن شود.
-
اکبرآباد
لغتنامه دهخدا
اکبرآباد. [ اَ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سگوند بخش زاغه ٔ شهرستان خرم آباد. سکنه ٔ آن 132 تن است آب آن از سراب آبستان و محصول عمده ٔ آنجا غلات . صنایع دستی زنان قالی بافی و جاجیم بافی است . راه آن ماشین رو و ساکنان آن از طایفه ٔ سگوند هستند. (از فره...
-
تجره
لغتنامه دهخدا
تجره . [ ت َ ج َ رِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ده پیر بخش حومه ٔ شهرستان خرم آباد است که در 12 هزارگزی خاور خرم آباد وبر کنار جنوبی راه خرم آباد به بروجرد واقع است . جلگه ای است معتدل و 900 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ آبستان و محصول آن غلات و صیفی و...
-
باده
لغتنامه دهخدا
باده . [ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سگوند بخش زاغه ٔ شهرستان خرم آباد. در 19هزارگزی باختر زاغه و 6هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ خرم آباد به بروجرد در دامنه واقعست . هوایش معتدل و دارای 572 تن سکنه میباشد که بلهجه ٔ لری فارسی سخن میگویند. آبش از سراب باد...
-
سگوند
لغتنامه دهخدا
سگوند. [ س َگ ْ وَ ](اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش زاغه شهرستان خرم آباد، این دهستان در جنوب بخش واقع و محدود است از خاور به بخش دورود، از باختر به دهستان ده پیر بخش حومه ،از شمال بکوه بلومان ، از جنوب به بخش پاپی . موقعیت طبیعی کوهستانی و جلگه و هو...