کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گردن نهادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اذعان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ez'ān ۱. اقرار کردن؛ گردن نهادن؛ اقرار؛ اعتراف.۲. [قدیمی] فرمانبرداری؛ اطاعت.
-
انقیاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'enqiyād ۱. گردن نهادن؛ مطیع شدن؛ فرمانبرداری.۲. فروتنی.۳. [قدیمی] خوار و رام شدن.
-
تسلیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] taslim ۱. گردن نهادن؛ رام شدن.۲. واگذار کردن؛ سپردن.۳. (اسم) [قدیمی] درود؛ سلام.
-
اسلام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'eslām ۱. از ادیان سامی که در حدود سال ۶۱۱ میلادی بهوسیلۀ محمدبن عبداللّه، پیامبر این دین، رواج پیدا کرد و کتاب آسمانی آن قرآن است.۲. (اسم مصدر) داخل شدن در صلح و آشتی.۳. (اسم مصدر) داخل شدن در دین اسلام؛ مسلمان شدن.۴. (اسم مصدر) [ق...
-
رگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) rag ۱. (زیستشناسی) مجرای خون در بدن؛ لولۀ باریک غشایی در بدن انسان و سایر جانداران که خون در آن جریان دارد.۲. [مجاز] نسب؛ اصل؛ نژاد.〈 رگبهرگ شدن: (زیستشناسی) دردناک شدن عضوی از بدن بهواسطۀ حرکت شدید و ناگهانی و پیچیده شدن یا از جا درر...