کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کمک کردن به پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تعاضد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] ta'āzod به هم کمک کردن؛ یکدیگر را یاری کردن.
-
معاونت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: معاوَنَة] mo'āvenat به یکدیگر کمک کردن؛ یاری کردن.
-
تعاون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] ta'āvon به هم کمک کردن؛ یکدیگر را یاری کردن؛ مددکاری کردن.
-
زایاندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹زایانیدن› zāyāndan کمک کردن به زائو هنگام زاییدن و بچۀ او را گرفتن؛ به زادن واداشتن؛ مامایی کردن.
-
همکاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) hamkāri با هم کار کردن؛ به یکدیگر کمک کردن در کاری؛ همپیشگی و شرکت در کاری.
-
معاضدت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: معاضَدة] [قدیمی] mo'āzedat ۱. بازو به بازوی هم دادن.۲. به یکدیگر کمک کردن.
-
دستگیری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] dastgiri ۱. دست کسی را گرفتن و به او کمک کردن؛ کمک؛ یاری؛ مدد.۲. گرفتار ساختن و اسیر کردن کسی.
-
مواسات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مواساة] ‹مواسا› [قدیمی] movāsāt یاری دادن؛ به هم کمک کردن با دادن مال.
-
تخاذل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] taxāzol ۱. یکدیگر را فروگذاشتن و یاری نکردن؛ از یاری و کمک به یکدیگر خودداری کردن.۲. سست شدن پا.
-
عنایت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: عَنایة و عِنایة] [قدیمی] 'enāyat ۱. قصد کردن؛ آهنگ کردن.۲. حفظ کردن.۳. اهتمام داشتن؛ توجه و اشتغال به امری؛ قصد و اهتمام.۴. مهربانی؛ لطف.۵. یاری؛ کمک.〈 عنایت الهی: لطف و بخشش خداوند.〈 عنایت کردن: (مصدر لازم)۱. توج...
-
ظهور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] zohur ۱. ظاهر شدن؛ آشکار شدن؛ نمایان شدن.۲. آشکار کردن تصویر به کمک مواد شیمیایی.۳. [قدیمی] تجلی.〈 به ظهور پیوستن: = 〈 به ظهور رسیدن〈 به ظهور رسیدن: ظاهر شدن؛ آشکار شدن.〈 ظهور کردن: (مصدر لازم) آشکار و نمایان شد...
-
تایید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] ta'yid ۱. درست تشخیص دادن.۲. نیرو دادن؛ قوت دادن.۳. کمک یاری کردن خداوند به انسان.
-
همزیستی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) hamzisti ۱. با هم زندگی کردن.۲. زندگانی مردم دو کشور با کمکهای اقتصادی و سیاسی به یکدیگر.۳. (زیستشناسی) شریک بودن دو گیاه در زندگی با یکدیگر.
-
خواباندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹خوابانیدن، خوابنیدن› xābāndan ۱. کسی را خواب کردن؛ به خواب بردن.۲. [عامیانه، مجاز] بستری کردن.۳. مجبور یا کمک به دراز کشیدن دیگری کردن.۴. [عامیانه، مجاز] متوقف یا تعطیل کردن.۵. [عامیانه، مجاز] سپردن چیزی به جایی برای تعمیر آن.۶. [عامیان...
-
بازو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹باهو› (زیستشناسی) bāzu قسمت بالای دست انسان از شانه تا آرنج: ◻︎ به بازوان توانا و قوّت سر دست / خطاست پنجهٴ مسکین ناتوان بشکست (سعدی: ۶۶).〈 بازو افراختن: (مصدر لازم) ‹بازو افراشتن› [قدیمی] بلند کردن دست و بازو برای انجام دادن کاری یا گرف...