کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چار سر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چار آخشیج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] čār[']āxšij = چهارآخشیج
-
چار آینه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] čār[']āy[e]ne, čār[']āy(')ine = چهارآیینه
-
جستوجو در متن
-
گورخوان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] gurxān ۱. آنکه در گورستان بر سر گور مردگان قرآن بخواند: ◻︎ حلوا سه چار صحن شب جمعه چند بار / بهر ریا به خانهٴ هر گورخوان شود (سعدی۳: ۹۵۷).۲. کسی که هنگام دفن مِیّت تلقین بخواند.
-
چاربالش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چهاربالش، چهاربالشت› [قدیمی] čārbāleš ۱. [مجاز] دنیا: ◻︎ چو در چاربالش ندیدم درنگ / نشستم در این چار دیوار تنگ (نظامی۵: ۷۶۱).۲. [مجاز] عناصر اربعه: ◻︎ سر آنگاه بر چاربالش نهیم / کز این لنگر «چاربالش» رهیم (نظامی۶: ۱۰۲۷).۳. چهار بالشی که هنگام ...