کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پُرْجُوْش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پرجوش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) porjuš ۱. پر از جوش؛ آنچه بسیار جوش بخورد؛ آنچه در حال جوشیدن است و جوشش بسیار دارد: ◻︎ زمین دید یکسر همه سادهریگ / بروبوم از او همچو پرجوش دیگ (اسدی: ۲۷۵).۲. پرشور؛ پرولوله؛ پرغلغله؛ پرجوشوخروش: ◻︎ امروز که بازارت پرجوش خریدار است / دریاب و...
-
واژههای همآوا
-
پرجوش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) porjuš ۱. پر از جوش؛ آنچه بسیار جوش بخورد؛ آنچه در حال جوشیدن است و جوشش بسیار دارد: ◻︎ زمین دید یکسر همه سادهریگ / بروبوم از او همچو پرجوش دیگ (اسدی: ۲۷۵).۲. پرشور؛ پرولوله؛ پرغلغله؛ پرجوشوخروش: ◻︎ امروز که بازارت پرجوش خریدار است / دریاب و...
-
جستوجو در متن
-
پرگداز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] porgodāz ۱. پرجوشوخروش؛ پرتبوتاب.۲. پراندوه؛ پرسوزوگداز؛ پرسوز
-
شامپانی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: champagne] ‹شامپاین› šāmpāni نوعی شراب پرجوش که از بهترین اقسام انگور میسازند. Δ وجه تسمیۀ آن ایالت شامپانی فرانسه است.
-
پر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: pur] por ١. [مقابلِ تهی] سرشار؛ لبریز؛ آکنده؛ انباشته؛ لبالب.٢. (قید) خیلی؛ بسیار: پر بیراه نیست.٣. دارنده؛ دارای مقدار زیاد (در ترکیب با کلمۀ دیگر): پرآب، پرآژنگ، پرتاب، پرچین، پرخم، پررنگ، پرکار، پرگل، پرآشوب، پرجوش، پرخور، پرگو.&lang...