کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پوشاننده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پوشاننده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) pušānande کسی که روی چیزی را بپوشاند.
-
جستوجو در متن
-
ستار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] sattār بسیارپوشاننده.
-
ساتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] sāter پوشاننده؛ پنهانکننده.
-
مستر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mosatter پوشاننده؛ پنهانکننده.
-
مکنف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] moknef پنهانکننده؛ پوشاننده.
-
غفارالذنوب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] qaffārozzonub پوشانندۀ گناهان؛ آمرزندۀ گناهان؛ از صفات خدایتعالی.
-
ستارالعیوب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] sattārol'oyub ۱. پوشانندۀ عیبها.۲. (اسم، صفت) از صفات باریتعالی.
-
غفار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] qaffār ۱. بسیارآمرزنده؛ آمرزگار؛ آمرزنده و پوشانندۀ گناه.۲. (اسم، صفت) از صفات خدایتعالی.
-
پوش
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ پوشیدن) puš ۱. = پوشیدن۲. پوشاننده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): جُرمپوش، خطاپوش.۳. پوشنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): آهنپوش، سبزپوش، سفیدپوش، سیاهپوش.۴. (اسم) [قدیمی] پوشش؛ پوشاک؛ جامه.۵. (اسم) [قدیمی] چادر بزرگ؛ خرگاه؛ سراپرده؛ پرده.۶. (اسم)...
-
کش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ke(a)š ۱. نواری با رشتههای لاستیکی که با کشیده شدن بلندتر میشود.۲. (صفت) دارای قابلیت ارتجاع؛ کشی: شلوار کش.۳. (بن مضارعِ کِشیدن) = کشیدن۴. کِشنده؛ حملکننده؛ حامل (در ترکیب با کلمۀ دیگر): بارکش، هیزمکش.۵. تحملکننده؛ متحمل (در ترکیب با کلمۀ...