کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پشیمانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پشیمانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) pašimāni ندامت؛ انفعال؛ پشیمان بودن: ◻︎ از آن آتش برآمد دودت اکنون / پشیمانی ندارد سودت اکنون (نظامی۲: ۱۹۴).〈 پشیمانی خوردن: (مصدر لازم) [قدیمی] پشیمانی؛ پشیمان شدن.〈 پشیمانی گرفتن: (مصدر لازم) [قدیمی] = 〈 پشیمانی خوردن
-
جستوجو در متن
-
ندم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] nadam پشیمانی؛ اندوه و افسوس.
-
ندامت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ندامة] nedāmat پشیمان شدن؛ پشیمانی؛ اندوه و افسوس.〈 ندامت خوردن: (مصدر لازم) [قدیمی] پشیمان شدن و افسوس خوردن.〈 ندامت کشیدن: (مصدر لازم) [قدیمی] پشیمانی کشیدن؛ پشیمانی بردن.
-
لب گزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] labgaze گزیدن لب به دندان از شدت پشیمانی.
-
تندم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tanaddom ۱. نادم شدن؛ پشیمان شدن.۲. توبه و پشیمانی.
-
زبان رانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی، مجاز] zabānrāni سخنگویی؛ سخنرانی: ◻︎ این چه زبان واین چه زبانرانی است / گفته و ناگفته پشیمانی است (نظامی۱۳: ۶).
-
تهکم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tahakkom ۱. استهزا کردن.۲. خشم گرفتن.۳. تکبر کردن.۴. بر فوت چیزی پشیمانی خوردن.۵. فروریختن و ویران شدن چاه و مانند آن.
-
حیف
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی: حَیف] heyf ۱. [عامیانه] در هنگام تٲسف و افسوس بر از دست دادن چیزی گفته میشود.۲. (اسم) [عامیانه] موجب پشیمانی.٣. (اسم مصدر) [قدیمی] ستم کردن؛ ظلم کردن؛ ظلم؛ جور؛ ستم.
-
تغابن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] taqābon ۱. شصتوچهارمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۱۸ آیه.۲. (اسم مصدر) [قدیمی] افسوس؛ پشیمانی.۳. (اسم مصدر) [قدیمی] زیانکاری.
-
توبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تَوبَة] to[w]be ۱. دست کشیدن از گناه و بازگشتن به راه حق؛ بازگشت و پشیمانی از گناه.۲. (اسم) نهمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۱۲۹ آیه؛ برائت؛ مخزیة؛ فاضحة؛ سیف. Δ این سوره با بسم الله الرحمن الرحیم شروع نشده است.〈 توبهٴ ن...
-
غرامت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: غرامَة، جمع: غرامات] qa(e)rāmat ۱. مالی که بابت خسارت داده یا گرفته میشود؛ تاوان.۲. زیان؛ ضرر.۳. مشقت.۴. (اسم مصدر) [قدیمی] پشیمانی؛ ندامت.〈 غرامت خواستن: (مصدر لازم) تاوان خواستن.〈 غرامت دادن: (مصدر لازم) تاوان دادن.〈 ...
-
دریغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) da(e)riq ۱. افسوس؛ حسرت.۲. (شبه جمله) کلمهای که برای ابراز حسرت، پشیمانی، اندوه، و غم بر زبان آورده میشود: دریغ که او زد و رفت.۳. (اسم مصدر) مضایقه؛ امتناع.〈 دریغ آمدن: = 〈 دریغ داشتن〈 دریغ خوردن: (مصدر لازم) [قدیمی] افسوس خورد...
-
اشک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'ašk ۱. (زیستشناسی) مایعی که از ترشح غدههای اشکی حاصل میشود و چشم را مرطوب نگه میدارد و در حال گریستن از چشم فرومیریزد؛ سرشک؛ آب چشم.۲. [قدیمی، مجاز] قطره.〈 اشک ابر (سحاب، میغ): [قدیمی، مجاز] باران.〈 اشک تمساح: [مجاز] گریهای...
-
لب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: lap] ‹دلو، لفچ، لفچه› lab ۱. (زیستشناسی) کنارۀ دهان از بالا و پایین که روی دندانها را میپوشاند و جزء اندام سخنگویی است.۲. کنارۀ چیزی.۳. [مجاز] زبان یا دهان.〈 لب برچیدن: (مصدر لازم) لبها را بههم فشردن در هنگام غم یا پیش از گری...