(اسم) ۱. افسوس؛ حسرت.
۲. (شبه جمله) کلمهای که برای ابراز حسرت، پشیمانی، اندوه، و غم بر زبان آورده میشود: دریغ که او زد و رفت.
۳. (اسم مصدر) مضایقه؛ امتناع.
〈 دریغ آمدن: = 〈 دریغ داشتن
〈 دریغ خوردن: (مصدر لازم) [قدیمی] افسوس خوردن.
〈 دریغ داشتن: (مصدر متعدی)
۱. مضایقه کردن از دادن چیزی به کسی.
۲. خودداری از کمک کردن به کسی.
〈 دریغ کردن: (مصدر متعدی) = 〈 دریغ داشتن
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.