کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وَرِيدِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ورید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَورَدَة] (زیستشناسی) varid رگی که خون را به قلب برمیگرداند؛ سیاهرگ؛ رگ گردن؛ رگهای نمایان بدن.
-
جستوجو در متن
-
اورده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اَورِدَة، جمعِ ورید] (زیستشناسی) [قدیمی] 'o[w]rede = ورید
-
فصد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] (پزشکی) [قدیمی] fasd رگ زدن و خون گرفتن از ورید.
-
شاهرگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) šāhrag ورید؛ رگ گردن؛ رگ جان؛ حبلالورید.
-
سیاهرگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) siyāhrag رگهایی که خون را به قلب بازمیگرداند؛ ورید.
-
رگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) rag ۱. (زیستشناسی) مجرای خون در بدن؛ لولۀ باریک غشایی در بدن انسان و سایر جانداران که خون در آن جریان دارد.۲. [مجاز] نسب؛ اصل؛ نژاد.〈 رگبهرگ شدن: (زیستشناسی) دردناک شدن عضوی از بدن بهواسطۀ حرکت شدید و ناگهانی و پیچیده شدن یا از جا درر...