کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وحدة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
وحدت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: وحدة، مقابلِ کثرة] vahdat ۱. یگانگی؛ اتحاد.۲. [قدیمی] تنهایی.
-
جستوجو در متن
-
متکلم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَکلّم] mote(a)kallem ۱. کسی که سخن میگوید؛ تکلمکننده؛ گوینده؛ سخنگو.۲. کسی که در علم کلام تبحر دارد؛ دانشمند علم کلام.۳. از نامهای خداوند.۴. [قدیمی] خطیب.〈 متکلمِ معالغیر: (ادبی) در دستور زبان، اولشخص جمع.〈 متکلمِ وحده:...
-
ترجیع بند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] (ادبی) tarji'band در بدیع، شعری مرکب از چند غزل یا چند بند شعر در بحر موافق و قافیههای مختلف که بعد از هر بند یک بیت مکرر با تکرار میشود، مانندِ این شعر: گفتی که صبور باش هیهات / دل موضع صبر بود بردی ـ هم چاره تحمل است و تسل...