کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وارون شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
وارون بخت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹وارونهبخت› [قدیمی، مجاز] vārunbaxt بختبرگشته؛ بدبخت: ◻︎ چه کند زورمندِ وارونبخت / بازوی بخت بِهْ که بازوی سخت (سعدی: ۱۲۰).
-
جستوجو در متن
-
چپه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه] čap[p]e ۱. واژگون.۲. کسی که بیشتر با دست چپ کار میکند؛ چپدست.〈 چپه شدن: (مصدر متعدی) [عامیانه] = 〈 چپه کردن〈 چپه کردن: (مصدر متعدی) [عامیانه]۱. واژگون شدن؛ وارون شدن.۲. [مجاز] خوابیدن.
-
واژگون
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹واژگونه، باژگون، باژگونه، باشگونه، واژون، واژونه، بازگون، بازگونه› vāž[e]gun ۱. سرنگون؛ برگشته؛ وارون.۲. [مجاز] دارای نامبارکی؛ شوم: بخت واژگون.۳. ازکاربرکنارشده معزول.〈 واژگون شدن:۱. وارونه شدن.۲. [مجاز] از دست دادن قدرت و حکومت؛ سقوط کر...