کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: watt] (فیزیک) vāt واحد قدرت الکتریسیته که برای ادامۀ جریان برق لازم میشود. Δ برگرفته از نام جیمز وات، مخترع دیگ بخار.
-
وات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] vāt ۱. حرف؛ سخن.۲. کلمه.
-
وات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] vāt پوستین.
-
واژههای مشابه
-
وات متر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: wattmètre] (برق) vātmetr ابزاری برای اندازهگیری توان الکتریکی؛ واتسنج.
-
جستوجو در متن
-
دویدار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [مٲخوذ از عربی. فارسی] [قدیمی] davidār واتدار؛ منشی؛ دبیر.
-
اسب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: asp] ‹اسپ› 'asb ۱. (زیستشناسی) پستانداری علفخوار، سمدار، و با یال و دُم بلند که برای سواری، بارکشی، یا مسابقه از آن استفاده میشود.۲. (ورزش) در شطرنج، مهرهای به شکل سر اسب که حرکتی بهشکل «L» دارد و تنها مهرهای است که میتواند ...