(اسم) [پهلوی: asp] ‹اسپ› ۱. (زیستشناسی) پستانداری علفخوار، سمدار، و با یال و دُم بلند که برای سواری، بارکشی، یا مسابقه از آن استفاده میشود.
۲. (ورزش) در شطرنج، مهرهای به شکل سر اسب که حرکتی بهشکل «L» دارد و تنها مهرهای است که میتواند از روی مهرههای دیگر بپرد.
۳. (نجوم) از صورتهای فلکی نیمکرۀ شمالی.
〈 اسب آبی: (زیستشناسی) حیوانی علفخوار با پاهای کوتاه، سر بزرگ، پوزۀ پهن، دهان گشاد، دندانهای دراز، انگشتان پردهدار، و پوستی به رنگ خاکستری یا خرمایی که در آب بهخوبی شنا میکند و آن را برای گوشت و عاج دندانش شکار میکنند.
〈 اسب بخار: (فیزیک) واحد اندازهگیری توان، تقریباً برابر با ۷۴۶ وات.
〈 اسب دریایی: (زیستشناسی) نوعی ماهی آبهای گرم با سروگردنی شبیه سروگردن اسب؛ اسبماهی.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.