کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هزار چرخه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کافیلو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) kāfilo گیاهی با ساقۀ سست و باریک؛ چرخه؛ چرخله.
-
چرخه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) čarxe گیاهی با ساقۀ سست و باریک؛ چرخله؛ کافیلو.
-
چرخه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) čarxe ۱. هرچیز شبیه چرخ.۲. چرخ دستی که زنان با آن نخ میریسند؛ چرخ کوچک پنبهریسی؛ چرخ نخریسی: ◻︎ ازآن چرخه که گرداند زن پیر / قیاس چرخ گردنده همیگیر (نظامی۲: ۱۰۲).۳. آلتی در چرخ نخریسی دستی که نخ دور آن پیچیده میشود.۴. کلاف نخ.
-
سه چرخه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sečarxe وسیلۀ نقلیه که سه چرخ داشته باشد، چه با نیروی موتور حرکت کند و چه با نیروی پا یا دست.
-
شکاعی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] šokā'ā گیاهی که ساقۀ باریک و شاخوبرگ سست و ضعیف دارد؛ چرخله؛ چرخه؛ کافیلو.
-
کلاف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کلابه، کلاوه، کلافه› kalāf نخ، ابریشم که دور چرخه و فلکه پیچیده میشود.〈 کلاف سردرگم: [عامیانه]۱. کلاف نخ که سر آن پیدا نشود.۲. [مجاز] امر پیچیده و مشکل و درهم که راه حل برایش پیدا نشود.〈 مثل کلاف سردرگم بودن: [عامیانه] متحیر و مبهوت...