کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هاتف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هاتف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] hātef آوازکنندهای که صدایش شنیده شود و خودش دیده نشود؛ آوازدهنده.
-
جستوجو در متن
-
هنیئالک
فرهنگ فارسی عمید
(شبهجمله) [عربی] [قدیمی] hani'anlak گوارا باد برتو: ◻︎ سخن این به آن هنیئاًلک / پاسخ آن به این که بادت نوش (هاتف: ۴۹).
-
صراحی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی: صراحیَة] [قدیمی] sorāhi ظرف شیشهای یا بلوری شکمدار و دهان تنگ که در آن شراب مینوشیدند؛ ظرف شراب؛ تنگ شراب: ◻︎ به زبان صراحی و لب جام / هاتف صبح را جواب دهید (خاقانی: ۵۹۴).
-
آخر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: آخِر] 'āxa(e)r ۱. [مقابلِ اول] قرارگرفته در پایان: ◻︎ نام تو کابتدای هر نام است / اول آغاز و آخر انجام است (نظامی۴: ۵۳۷).۲. پسین؛ بازپسین؛ آخری؛ پایانی.۳. (قید) سرانجام: ◻︎ آخر کار شوق دیدارم / سوی دیر مغان کشید عنان (هاتف: ۴۷).۴. (ش...
-
پرند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: parand, parvand] ‹برند، فرند، پرنگ› parand ۱. (زیستشناسی) درختچهای کوچک از تیرۀ ریواس، با بوتۀ پرشاخ، ساقۀ خاکستری، برگهای باریک و نوکتیز، و میوۀ بالدار.۲. [قدیمی] نوعی پارچۀ ابریشمی ساده و بینقش؛ حریر: ◻︎ سه نگردد بریشم ار او را...
-
ترجیع بند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] (ادبی) tarji'band در بدیع، شعری مرکب از چند غزل یا چند بند شعر در بحر موافق و قافیههای مختلف که بعد از هر بند یک بیت مکرر با تکرار میشود، مانندِ این شعر: گفتی که صبور باش هیهات / دل موضع صبر بود بردی ـ هم چاره تحمل است و تسل...
-
چشم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: čašm] če(a)šm ۱. (زیستشناسی) عضو حسی و بینایی بدن انسان و حیوان.۲. [مجاز] نظر؛ نگاه اجمالی: چشمم به او افتاد.۳. [مجاز] انتظار؛ توقع: ◻︎ گر از دوست چشمت بر احسان اوست / تو در بند خویشی نه در بند دوست (سعدی۳: ۳۹۲).۴. [عامیانه، مجاز] = &l...