کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیک نیک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
صاحب قران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] sāhebqe(a)rān ۱. کسی که در وقت انعقاد نطفه یا هنگام تولد او در بعضی سیارات سعد، مانند زحل و مشتری، قران صورت گرفته باشد: ◻︎ تا بگردوندر کواکب را قران باشد همی / او بُوَد در دینودنیا بیقرین صاحبقران (امیرمعزی: ۵۰۲).۲. [قدیمی، مج...
-
حسنه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: حسنَة] hasane ۱. نیک؛ خوب.۲. (اسم) کار نیک و پسندیده؛ نیکویی.
-
مروا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: morvak، مقابلِ مرغوا] [قدیمی] morvā تفٲل؛ فال نیک: ◻︎ لب بخت پیروز را خندهای / مرا نیز مروای فرخندهای (عنصری: ۳۶۲).〈 مُروای نیک: (موسیقی) [قدیمی] از الحان سیگانۀ باربد: ◻︎ چو بر مروای نیک انداختی فال / همه نیک آمدی مروای آن سال ...
-
مبرت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مبرّة، جمع: مَبَرّات] [قدیمی] mabarrat کار نیک.
-
حسنی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] hosnā نیک؛ خوب.
-
وه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: vēh] veh به؛ نیک؛ خوب.
-
شنبد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عبری] [قدیمی] šambad شنبه؛ روز اول هفته: ◻︎ به فال نیک به روز مبارک شنبد / نبیذ گیر و مده روزگار نیک به بد (منوچهری: ۲۱).
-
مکارم الاخلاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] makāremol'axlāq اخلاق پسندیده؛ خویهای نیک.
-
خوش اخلاق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] xoš[']axlāq دارای اخلاق نیک.
-
محسنات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: محسَّنَة] mohassanāt نیکوییها؛ کارهای نیک؛ صفات خوب.
-
سخن شناسی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) soxanšenāsi سخنشناس بودن؛ شناختن نیک و بد سخن.
-
گوهرنژاد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] go[w]harnežād دارای نژاد نیک؛ اصیل و نجیب.
-
بی صفت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] bisefat ۱. آنکه فاقد صفات نیک است.۲. ناسپاس؛ بیوفا.
-
صیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] sit, seyt آوازه و نام نیک؛ ذکر خیر؛ شهرت نیکو.
-
احدی الحسنیین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: احدیالحسنیین] [قدیمی] 'ehdalhosnayeyn یکی از دو نیکی؛ یکی از دو نیکویی؛ یکی از دو امر نیک.