کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نهانخانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نهان خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) na(e)hānxāne جایی که در آن چیزی پنهان کنند؛ خلوتخانه.
-
نهان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [پهلوی: nihān] na(e)hān ۱. پوشیده؛ پنهان؛ نهفته.۲. (اسم) باطن؛ ضمیر.۳. منزوی.۴. غایب.۵. اندوخته.۶. ذخیره.۷. ناشناس.۸. (قید) نهانی.۹. جدا؛ دور.۱۰. (اسم) دل؛ قلب؛ اندرون.۱۱. (اسم) معنی؛ راز؛ سر.۱۲. (قید) محرمانه؛ در خفا.〈 نهان داشتن: ...
-
خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: xānak] xāne ۱. بنایی که انسان، بهویژه خانواده در آن زندگی میکند؛ منزل.۲. جایی که جانوران در آن زندگی میکنند؛ لانه؛ کنام.۳. هریک از چندضلعیهای موجود در یک صفحه: خانهٴ شطرنج، پیراهن چهارخانه.۴. [قدیمی] اتاق.۵. مکان انجام دادن کاری، ما...
-
نهان بین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی، مجاز] na(e)hānbin آنکه باطن امور را بنگرد.
-
نهان دان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [قدیمی] na(e)hāndān غیبدان.
-
نهان دانه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) (زیستشناسی) na(e)hāndāne ویژگی گیاهی که دانهاش درون میوه است، مانندِ گلابی و سیب.
-
نهان زادان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) na(e)hānzādān گروهی از گیاهان فاقد گُل که فقط دارای ریشه، ساقه، و برگ هستند؛ مخفیالتناسل.
-
آب خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'ābxāne ۱. وضوخانه.۲. = مستراح
-
آتش خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'ātašxāne ۱. کوره.۲. جای روشن کردن آتش.۳. آن قسمت از ماشین یا کارخانه که مواد سوختنی در آن ریخته میشود و آتش میگیرد.۴. آتشکده.۵. اسلحهخانه.
-
اسلحه خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] (نظامی) 'asle(a)hexāne جای نگهداری انواع سلاحها؛ جبهخانه؛ قورخانه.
-
ایاغی خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی. فارسی] [قدیمی] 'ayāqixāne جای آماده کردن شراب یا شربت؛ آبدارخانه.
-
آفرین خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'āfarinxāne جایی که در آن نماز بخوانند و عبادت پروردگار کنند؛ نمازخانه.
-
اخته خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی. فارسی] [قدیمی] 'axtexāne جایی که اسبها را اخته میکردند؛ طویله.
-
ادب خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] 'adabxāne ۱. [منسوخ] دبستان؛ مکتب؛ مدرسه.۲. [قدیمی] مستراح.
-
آش خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'āšxāne آشپزخانه؛ مطبخ.