کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نقض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] naqz ۱. شکستن عهدوپیمان.۲. شکستن.۳. ویران کردن.
-
واژههای همآوا
-
نغز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] naqz هر چیز عجیب و بدیع که دیدنش خوشایند باشد؛ خوب؛ نیکو؛ لطیف؛ بدیع.
-
جستوجو در متن
-
فسخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] fasx ۱. (حقوق) بر هم زدن معامله؛ باطل کردن پیمان یا بیع.۲. [قدیمی] باطل کردن؛ نقض کردن.
-
غدر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] qadr ۱. خیانت کردن.۲. بیوفایی کردن.۳. نقض عهد؛ بیوفایی.۴. خیانت.۵. مکر؛ فریب.〈 غدر اندیشیدن: (مصدر لازم) [قدیمی] = 〈 غدر کردن〈 غدر داشتن: (مصدر لازم) [قدیمی] = 〈 غدر کردن〈 غدر کردن: (مصدر لازم) [...
-
پنالتی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: penalty] penālti ۱. جزا.۲. (ورزش) در فوتبال، نقض عمدی مقررات بازی از طرف مدافعان دروازه. هرگاه در داخل محوطۀ ۱۸ قدم یا منطقۀ پنالتی خطایی صورت بگیرد داور دستور میدهد توپ را در نقطۀ پنالتی بکارند و یک تن از دستۀ مقابل توپ را به داخل د...
-
رجوع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] roju' ۱. بازگشتن؛ برگشتن؛ باز آمدن؛ بازگشت.۲. (فقه) بازگشت مرد بهسوی زنی که طلاق داده؛ یعنی هنوز عده تمام نشده مجدداً علاقۀ زناشویی را برقرار کند بدون عقد نکاح جدید.۳. (ادبی) در بدیع، بازگشت به کلام سابق است به نقض و ابطال آن ب...