کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نظام اجتماعی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پیاده نظام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی، مقابلِ سوارهنظام] (نظامی) piyādenezām آن قسمت از قشون که افراد آن پیادهاند و اسب ندارند.
-
سواره نظام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی، مقابلِ پیادهنظام] (نظامی) [منسوخ] savārenezām قسمتی از ارتش که افراد آن دارای اسب باشند.
-
نظام نامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] nezāmnāme آییننامه.
-
نظام وظیفه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] nezāmvazife خدمت سربازی که جوانان طبق قانون انجام میدهند.
-
جستوجو در متن
-
فئودالیسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: féodalisme] (جامعهشناسی) fe'odālism ۱. نظام اجتماعی اروپا در قرون وسطی که در آن مالکان بزرگ صاحب زمینهای وسیع بودند و کشاورزان و رعایای وابسته به زمین برای آنها کار میکردند.۲. نظام ارباب و رعیتی در ایران و آسیای میانه.
-
انتقال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'enteqāl ۱. جابهجا کردن چیزی یا کسی.۲. جابهجا شدن.۳. تغییر کردن محل کار کارمند یا کارگر.۴. سرایت کردن.۵. (جامعهشناسی) منتقل شدن از یک نظام اجتماعی به نظام اجتماعی دیگر: انتقال از فئودالیسم به سرمایهداری.۶. (ریاضی) تبدیلی که ...