کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناجور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناجور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه] nājur چیزی که با دیگری جفتوجور نباشد؛ نامناسب؛ مخالف.
-
جستوجو در متن
-
متغایر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَغایر] mote(a)qāyer ویژگی کسی یا چیزی که با دیگری مغایرت و اختلاف داشته باشد؛ ضد هم؛ ناجور.
-
مغایر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] moqāyer ۱. مخالف؛ ناجور.۲. دگرگون.
-
ناباب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [عامیانه] nābāb ۱. نامناسب؛ ناجور؛ ناپسند.۲. آنچه معمول و مرسوم نیست.
-
اختلاف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'extelāf ۱. با یکدیگر خلاف کردن؛ مخالف شدن.۲. ناسازگاری داشتن؛ ناجور بودن؛ ناسازگاری.۳. [قدیمی] رفتوآمد.
-
ناساز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) nāsāz ۱. ناموزون؛ بیتناسب.۲. مخالف؛ ضد.۳. آنچه خلاف طبع یا خلاف اصل و قاعده باشد؛ ناجور.
-
نامتناسب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] nāmote(a)nāseb ناموافق؛ ناجور: ◻︎ یارا بهشت صحبت یاران همدم است / دیدار یار نامتناسب جهنم است (سعدی۲: ۳۴۶).
-
جور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) jur ۱. گونه؛ نوع.۲. (صفت) [مقابلِ ناجور] دارای نظموترتیب و بسامان.۳. (صفت) دارای هماهنگی یا سازگاری.〈 جور شدن: (مصدر لازم)۱. فراهم و آماده شدن.۲. مرتب و هماهنگ شدن.〈 جور کردن: (مصدر متعدی)۱. فراهم و آماده کردن.۲. مرتب و هماهنگ کردن.