(اسم) ۱. گونه؛ نوع.
۲. (صفت) [مقابلِ ناجور] دارای نظموترتیب و بسامان.
۳. (صفت) دارای هماهنگی یا سازگاری.
〈 جور شدن: (مصدر لازم)
۱. فراهم و آماده شدن.
۲. مرتب و هماهنگ شدن.
〈 جور کردن: (مصدر متعدی)
۱. فراهم و آماده کردن.
۲. مرتب و هماهنگ کردن.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.