کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مضایقه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مضایقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی:مضایَقَة] ‹مضایقت› mozāyeqe بر کسی تنگ گرفتن و سختگیری کردن.
-
جستوجو در متن
-
فروگذاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] forugozāri مضایقه؛ کوتاهی.
-
بی دریغ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) bida(e)riq ۱. بیمضایقه.۲. از روی جوانمردی و گذشت.۳. بدون بخل.
-
فروگذار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹فروگذاشت› [مجاز] forugozār کسی که در انجام کاری کوتاهی و اهمال میکند.〈 فروگذار کردن: (مصدر لازم) [مجاز] مضایقه کردن؛ کوتاهی کردن.
-
دریغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) da(e)riq ۱. افسوس؛ حسرت.۲. (شبه جمله) کلمهای که برای ابراز حسرت، پشیمانی، اندوه، و غم بر زبان آورده میشود: دریغ که او زد و رفت.۳. (اسم مصدر) مضایقه؛ امتناع.〈 دریغ آمدن: = 〈 دریغ داشتن〈 دریغ خوردن: (مصدر لازم) [قدیمی] افسوس خورد...