کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشوش شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
درهم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: darham] darham ۱. مخلوط؛ آمیخته.۲. آشفته؛ شوریده〈 درهمبرهم: [عامیانه] درهموبرهم؛ درهمریخته؛ آشفته؛ شوریده؛ مشوش؛ نامنظم.〈 درهم شدن: (مصدر لازم)۱. مخلوط شدن؛ آمیخته شدن.۲. آشفته شدن.۳. [مجاز] افسرده شدن.〈 درهم کردن: (...
-
هم
فرهنگ فارسی عمید
(ضمیر) [پهلوی: ham] ham ۱. یکدیگر.۲. (پیشوند) همکاری؛ مشارکت (در ترکیب با کلمۀ دیگر): همسایه، همنشین، همخواب، همکار، همراه، همدست، هماورد، همدم، همزاد، همسر، همگروه، همنفس، همسفر، همدرس، همعنان، همصورت، همسیرت.۳. (قید) هردو؛ همه: هم این، هم آن...