کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مثل آب دهن مرده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نفث
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] nafs ۱. اخلاط یا آب دهن از دهان انداختن؛ تف کردن.۲. برآمدن خون از زخم.
-
شاش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) šāš ۱. ‹شاشه› (زیستشناسی) بول؛ پیشاب؛ زهراب؛ کمیز.۲. (بن مضارعِ شاشیدن) = شاشیدن〈 شاش زدن: (مصدر لازم)۱. شاشیدن.۲. (مصدر متعدی) نم زدن به چیزی: ◻︎ نشست و سخن را همی خاش زد / ز آب دهن کوه را شاش زد (رودکی: ۵۴۲).
-
چشمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) češme ۱. (زمینشناسی) محل خارج شدن طبیعی آب از زمین: ◻︎ هر کجا چشمهای بُوَد شیرین / مردم و مرغ و مور گرد آیند (سعدی: ۶۸).۲. [مجاز] نمونه: یک چشمه از دیوانهبازیهای برادرم را دیدی.۳. سوراخ ریز: چشمهٴ سوزن.۴. منبع.۵. مبدٲ و اصل چیزی.۶. [مجاز] خو...