کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لثة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
لثه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: لثَّة] (زیستشناسی) las[s]e گوشت بیخ دندان.
-
واژههای همآوا
-
لست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] last ۱. قوی.۲. ستبر.۳. استوار.
-
جستوجو در متن
-
پیوره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: pyorrhé] (پزشکی) piyore از بیماریهای دهان و دندان که در آن لثهها عفونت میکند و دندانها خراب و ریشۀ آنها سست میشود.
-
اسکوربوت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: scorbut] ‹اسقربوط› (پزشکی) 'askorbut نوعی بیماری ناشی از کمبود ویتامین C با عوارضی از قبیل: بیاشتهایی، کمخونی، ضعف، تورم و التهاب لثهها، و خونریزی زیرپوستی.
-
پیله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (پزشکی) pile چرک و ورم که در پای دندان پیدا شود؛ آبسه.〈 پیله کردن: (مصدر لازم) (پزشکی) ورم کردن لثه؛ چرک و ورم کردن پای دندان.
-
انجبار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب. مٲخوذ از فارسی: انگبار] ‹انگبار› (زیستشناسی) 'anjabār گیاهی علفی از تیرۀ ریواس با ساقههای نازک و گلهای خوشهای سرخرنگ که ساقۀ زیرزمینی آن در طب برای معالجۀ بواسیر، اسهال، درد گلو، ورم لثه، اسکوربوت، و جرب به کار میرود؛ برشیان دا...
-
بن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: bun و būn] ‹بنست، بنه، بون› bon ۱. بیخ؛ بنیاد؛ بیخ چیزی.۲. پایان.۳. درخت (در ترکیب با نام میوه): آلوبُن، بادامبُن، خرمابُن.〈 از بن: (قید) از ریشه؛ از بیخ؛ از اصل.〈 از بن دندان: [قدیمی، مجاز]۱. به میل و رضا و رغبت.۲. از ته دل ...