کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قَرَأَهُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
قراح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَقرِحَة] [قدیمی] qarāh ۱. آب خالص و پاکیزه.۲. زمینی که در آن آب و درخت نباشد.
-
قرعه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قرعَة] qor'e ۱. سهم؛ نصیب.۲. تکۀ کاغذ یا هر چیز دیگر دارای شماره یا نشانه که بهوسیلۀ انتخاب تصادفی آن، سهم و نصیب کسی را معین میکنند؛ پشک.〈 قرعه انداختن: (مصدر لازم) [قدیمی] انتخاب تصادفی از طریق قرعه.〈 قرعه زدن: = 〈...