کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قرائت کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قرائت خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] qe(a)rā'atxāne اتاقی در کتابخانههای عمومی که مردم در آنجا کتاب یا روزنامه میخوانند.
-
جستوجو در متن
-
بازخواندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] bāzxāndan ۱. خواندن.۲. دوباره خواندن؛ قرائت کردن.۳. فراخواندن؛ احضار کردن.۴. بازگرداندن.۵. (مصدر لازم) مطابق بودن.
-
ترتیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tartil ۱. قرآن را با قرائت درست و آهنگ خوش تلاوت کردن.۲. [قدیمی] سخن را آراسته و آشکار و بیتکلف کردن.۳. [قدیمی] هموار و پیدا خواندن.۴. [قدیمی] خوشآوازی و حسن کلام.
-
خواندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: xvāntan] xāndan ۱. قرائت کردن؛ مطالعه کردن.۲. دعوت کردن به مهمانی.۳. (مصدر لازم) آواز خواندن.۴. تحصیل کردن؛ درس خواندن.۵. کسی را صدا زدن.۶. احضار کردن.۷. فرا گرفتن؛ آموختن.۸. (مصدر لازم) مطابق و هماهنگ بودن: این امضا با امضای او ...