(مصدر متعدی) [پهلوی: xvāntan] ۱. قرائت کردن؛ مطالعه کردن.
۲. دعوت کردن به مهمانی.
۳. (مصدر لازم) آواز خواندن.
۴. تحصیل کردن؛ درس خواندن.
۵. کسی را صدا زدن.
۶. احضار کردن.
۷. فرا گرفتن؛ آموختن.
۸. (مصدر لازم) مطابق و هماهنگ بودن: این امضا با امضای او نمیخواند.
۹. [مجاز] دریافتن: از چشمهایش خواندم که غم بزرگی در دل دارد.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.