کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فروکش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فروکش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) forukaeš = 〈 فروکش کردن〈 فروکش کردن: (مصدر لازم) [مجاز]۱. فرود آمدن؛ پایین آمدن.۲. به پایین کشیدن.۳. [قدیمی] عنان کشیدن و در جایی فرود آمدن.۴. فروریختن چاه، قنات، و مانند آن.
-
جستوجو در متن
-
پیرانه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) pirāne ۱. مربوط به پیران.۲. آنچه درخور پیران است.۳. (قید) به روشی که از پیران انتظار میرود: ◻︎ جهان بر جوانان جنگآزمای / رها کن فروکش تو پیرانه پای (نظامی۵: ۸۲۵).۴. پیر.
-
فروکشیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) forukešidan ۱. پایین کشیدن؛ فرود آوردن؛ به زیر آوردن.۲. (مصدر لازم، مصدر متعدی) [قدیمی] عنان مرکب کشیدن و در جایی فرود آمدن: ◻︎ سرمنزل فراغت نتوان ز دست دادن / ای ساروان فروکش کاین ره کران ندارد (حافظ: ۲۶۰).