کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فاطمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بنی فاطمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] banifāteme اولاد حضرت فاطمه؛ امامحسن و امامحسین و فرزندان آنان. ذراری حضرت رسول. Δ زیرا که اولاد آن حضرت منحصر به اولاد فاطمۀ زهرا بودهاند.
-
فاطمه اره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [عامیانه، مجاز] fāt[e]me'arre زن بسیاربیشرم. Δ دراصل، از شخصیتهای هزارویکشب و زن پینهدوز بغدادی در این کتاب بوده است.
-
جستوجو در متن
-
پنج تن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) panjtan در اسلام، حضرت رسول، علیبن ابیطالب، فاطمۀ زهرا، حسن، و حسین: پنجتن آل عبا.
-
جده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: جدَّة] jadde ۱. مادرِ مادر؛ مادربزرگ.۲. مادرِ پدر؛ مادربزرگ.۳. مادربزرگ پدرومادر.۴. [مجاز] فاطمۀ زهرا.
-
چهارده معصوم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] ča(ā)hārdahma'sum حضرت محمد، پیغمبر اسلام و دخترش فاطمۀ زهرا و دوازده امام شیعۀ اثناعشری.
-
بتول
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] bātul ۱. زنی که از دنیا بریده و به خدا پیوسته.۲. زنی که از ازدواج خودداری میکند.۳. پارسا؛ پاکدامن.۴. (اسم) لقب فاطمه بنت محمدبن عبدالله.۵. (اسم) لقب مریم مادر عیسی.
-
آل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'āl ۱. دودمان؛ خاندان.۲. فرزندان.〈 آل الله: اولیای خدا.〈 آل عبا: پنج تن شامل: پیامبر اسلام، امیرالمؤمنین علی، فاطمه، حسن و حسین.〈 آل عمران: سومین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۲۰۰ آیه.〈 آلوتبار: خاندان.
-
سید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: سَیّد، جمع: سادَة و اسیاد و سیائد] se(a)yyed ۱. عنوان هریک از اولاد حضرت رسول، از نسل امیرالمؤمنین علی و فاطمۀ زهرا: ◻︎ به نسبت از تو پیامبر بنازد ای سید / که از بقای نسب ذات توست حاصل او (خاقانی: ۹۱۷).۲. [قدیمی] مهتر؛ سرور؛ بزرگ؛ آ...
-
روز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، قید) [پهلوی: roč] ‹روج› ruz ۱. [مقابلِ شب] زمان میان طلوع تا غروب آفتاب که هوا روشن است.۲. وقت؛ زمان.۳. هر ۲۴ ساعت؛ شبانهروز.۴. سالگرد امری خاص: روز زن.۵. زمان حاضر؛ عصر کنونی: مسائل روز.۶. [مجاز] حالت؛ وضع.۷. [قدیمی، مجاز] عمر؛ مدت حیات.&lang...