کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غایب شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
غیاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی، مقابلِ حضور] qiyāb غایب شدن؛ ناپدید شدن؛ دور شدن از نظر.
-
خنوس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] xonus پنهان و غایب شدن.
-
مغایبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مغایَبَة، مقابلِ مخاطبَة] moqāyebe غایب شدن؛ غیبت.
-
حاضر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: حُضّار] hāzer ۱. [مقابلِ غایب] کسی که در جایی حضور دارد.۲. آماده؛ مهیا.۳. موجود.۴. [قدیمی] شهرنشین.〈 حاضر شدن: (مصدر لازم)۱. آماده شدن.۲. حضور یافتن.〈 حاضرِ غایب: (تصوف) حالتی که شخص در مجلس و میان جمع نشسته اما هوش و حواس...
-
آن
فرهنگ فارسی عمید
(ضمیر) 'ān برای اشاره به دور یا شخص غایب به کار میرود. Δ تنها در صورت همراه شدن با یک اسم نقش صفت را میپذیرد.
-
خود
فرهنگ فارسی عمید
(ضمیر) [پهلوی: xvat] xod ۱. ضمیر مشترک میان متکلم، مخاطب، و غایب: خود من، خود شما، خود او.۲. برای تٲکید به کار میرود: تو خود گفتی.۳. نفس؛ ذات؛ شخص؛ خویش؛ خویشتن.۴. [مقابلِ غیر و بیگانه] خودی.〈 خودبهخود: (قید) به خودی خود؛ بیسبب؛ بیجهت؛ بدون ...
-
غیب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: غَیب، جمع: غیوب] qeyb ۱. هر سری که جز خداوند و بندگان برگزیده کسی آن را نمیداند.۲. عالمی که خداوند، فرشتگان، کتابهای آسمانی، پیامبران، قیامت، بهشت، و دوزخ در آن قرار دارند.۳. (صفت) [قدیمی] نهان از چشم؛ ناپیدا؛ ناپدید؛ پنهان.〈 غیب ...
-
غیبت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: غَیبة] qeybat ۱. [مقابلِ حضور] غایب شدن؛ ناپیدا شدن؛ پنهان شدن از نظر؛ نهان بودن.۲. در شیعۀ اثناعشری، نهان بودن امام دوازدهم از انظار.〈 غیبت صغرا: در شیعۀ اثناعشری، غیبت امام دوازدهم از چهار سال بعد از تولد یعنی از سال ۲۶۰ (هـج...