(اسم) [عربی: غَیب، جمع: غیوب] ۱. هر سری که جز خداوند و بندگان برگزیده کسی آن را نمیداند.
۲. عالمی که خداوند، فرشتگان، کتابهای آسمانی، پیامبران، قیامت، بهشت، و دوزخ در آن قرار دارند.
۳. (صفت) [قدیمی] نهان از چشم؛ ناپیدا؛ ناپدید؛ پنهان.
〈 غیب دانستن: (مصدر لازم) آگاه بودن از مسائل پنهان.
〈 غیب شدن: (مصدر لازم) غایب شدن؛ ناپدید شدن.
〈 غیب کردن: (مصدر متعدی) ناپدید کردن؛ پنهان کردن.
〈 غیب گفتن: (مصدر لازم) خبر دادن از غیب و چیزهای پنهانی.
〈 در غیب: [قدیمی] پنهانی.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.