کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عیش و عشرت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بزمگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بزمگه› [قدیمی] bazmgāh مجلس عیش و عشرت؛ جای جشن و مهمانی و بادهگساری.
-
بزم آرا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹بزمآرای› bazm[']ārā کسی که مجلس عیش و عشرت و بزم را میآراید؛ آنکه مجلس عیش و مهمانی را زینت میدهد؛ بزمآراینده.
-
شادی گرای
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] šādige(a)rāy گراینده به شادی و نشاط؛ اهل عیش و عشرت: ◻︎ بخفتند شادان دو شادیگرای / جوانمرد هزمان بجستی ز جای (فردوسی: ۵/۳۳).
-
بزمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bazme گوشهای از بزمگاه؛ قسمتی از مجلس عیش و عشرت: ◻︎ ارم نقشی از بزمهٴ بزم اوست / قیامت نموداری از رزم اوست (خواجوی کرمانی: لغتنامه: بزمه).
-
ماژ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] māž ۱. عیش؛ عشرت؛ خوشی: ◻︎ در این محنتسرای شادی و غم / که گاهی ماژ باشد گاه ماتم (لبیبی: شاعران بیدیوان: ۴۸۷).۲. آسودگی.
-
نوروز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: nokrōč] no[w]ruz ۱. بزرگترین جشن ملی ایرانیان که از روز اول فروردین آغاز میشود؛ نوروز سلطانی.۲. (موسیقی) گوشهای در دستگاه همایون.〈 نوروز بیاتی: (موسیقی) [قدیمی] از شعبههای بیستوچهارگانۀ موسیقی ایرانی.〈 نوروز خارا: (موسیقی...
-
کام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) kām ۱. خواستۀ دل؛ آرزو.۲. [قدیمی] خواست؛ مقصود؛ اراده: ◻︎ بدو گفت خسرو که نام تو چیست / کجا رفت خواهی و کام تو چیست (فردوسی۲: ۵/۲۶۴۰).۳. [قدیمی] لذت؛ خوشی؛ تنعم.۴. [قدیمی] قدرت؛ توانایی: ◻︎ وزاوی است پیروزی و هم شکست / بهنیک و بهبد زو بُوَد ک...