کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عملی ساختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
معمول
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] ma'mul ۱. عملشده؛ کارشده؛ ساخته شده.۲. (اسم) رسم و عادت.〈 معمول داشتن: (مصدر متعدی) عمل کردن؛ اجرا کردن.〈 معمول شدن: (مصدر لازم)۱. عمل شدن.۲. متداول شدن.〈 معمول کردن: (مصدر متعدی)۱. عملی کردن؛ اجرا کردن.۲. متداول ساخ...
-
نعل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: نِعال] na'l ۱. قطعه آهنی که به پاشنۀ کفش یا به سم ستور میزنند.۲. [قدیمی] کفش؛ پاافزار.〈 نعل در آتش نهادن:۱. انداختن نعل اسب در آتش؛ عملی که غرائمخوانان و افسونگران انجام میدادند و برای حاضر ساختن کسی که در سفر بود نام ا...