(اسم) [عربی، جمع: نِعال] ۱. قطعه آهنی که به پاشنۀ کفش یا به سم ستور میزنند.
۲. [قدیمی] کفش؛ پاافزار.
〈 نعل در آتش نهادن:
۱. انداختن نعل اسب در آتش؛ عملی که غرائمخوانان و افسونگران انجام میدادند و برای حاضر ساختن کسی که در سفر بود نام او را بر نعل اسب مینوشتند و در آتش میانداختند و افسون میخواندند و معتقد بودند که آن شخص در هرکجا که باشد بیقرار میشود و فوراً حرکت میکند.
۲. [قدیمی، مجاز] بیقرار بودن.
〈 نعل واژگون: ‹نعل باژگونه، نعل باشگونه›
۱. نعل وارونه؛ نعلی که وارونه به پای اسب بزنند برای رد گم کردن. Δ در قدیم فراریان برای آنکه کسی رد آنها را پیدا نکند نعلهای وارونه به دستوپای اسب خود میزدند تا رد پای اسب در جهت مخالف راهی که رفتهاند بر زمین بماند.
۲. [قدیمی، مجاز] خدعه به کار بردن برای فریب دیگران؛ عملی که دیگران را به اشتباه بیندازد؛ کار غلطانداز.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.