کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عایق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عایق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: عائق] 'āyeq ۱. آنچه سر راه کسی یا چیزی واقع میشود.۲. (فیزیک) مادهای که برق، حرارت، صدا، و مانند آن از آن عبور نمیکند؛ نارسانا: عایق صوتی.
-
جستوجو در متن
-
عوایق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عوائق، جمعِ عائق] 'avāyeq = عایق
-
قیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] qir مادۀ غلیظ، سیاهرنگ، و چسبناکی که از نفت گرفته میشود و در ساخت آسفالت و عایقکاری بام ساختمانها به کار میرود.
-
میکا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: mica] (زمینشناسی) mikā نوعی کانی بهرنگ سیاه یا سفید و قابل تورق که به دلیل عبور ندادن جریان الکتریسیته در عایقکاری به کار میرود و نوعی از آن در چراغهای خوراکیپزی استفاده میشود.
-
گوگرد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: gwgyrd] (شیمی) gugerd ماده معدنی فلزمانند، زرد رنگ، عایق الکتریسته، حلال در بنزین که به حالت ترکیب در سولفاتها و سولفورها وجود دارد و در حرارت ۱۱۰ درجۀ سانتیگراد ذوب میشود و در صنعت برای ساختن کبریت به کار میرود، در طب نیز برای معا...