کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ظَاهِرَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ظاهر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، مقابلِ باطن] zāher ۱. پیدا؛ آشکار؛ هویدا؛ نمایان.۲. (اسم) از نامهای خداوند.〈 ظاهر ساختن: (مصدر متعدی) = 〈 ظاهر کردن〈 ظاهر شدن: (مصدر لازم)۱. آشکار گشتن؛ نمایان شدن.۲. [قدیمی، مجاز] تحقق یافتن.〈 ظاهر کردن: (مصدر متعدی...
-
خوش ظاهر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] xošzāher دارای ظاهر آراسته و نیکو.
-
واژههای همآوا
-
زاهر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] zāher ۱. تابان؛ درخشان.۲. [مجاز] دارای امتیاز و تشخیص.
-
ظاهر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، مقابلِ باطن] zāher ۱. پیدا؛ آشکار؛ هویدا؛ نمایان.۲. (اسم) از نامهای خداوند.〈 ظاهر ساختن: (مصدر متعدی) = 〈 ظاهر کردن〈 ظاهر شدن: (مصدر لازم)۱. آشکار گشتن؛ نمایان شدن.۲. [قدیمی، مجاز] تحقق یافتن.〈 ظاهر کردن: (مصدر متعدی...
-
جستوجو در متن
-
علی الظاهر
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی] 'alazzāher بهظاهر؛ برحسب ظاهر.
-
ظاهرالصلاح
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] zāherossalāh آنکه در صورت ظاهر باتقوا و درستکار است؛ خوشظاهر.
-
ظاهره
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: ظاهرَة، جمع: ظواهر] [قدیمی] zāhere = ظاهر
-
ظواهر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ ظاهر و ظاهرَة] zavāher = ظاهر
-
هویدا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) hoveydā پیدا؛ آشکار؛ ظاهر؛ واضح و روشن.〈 هویدا شدن: (مصدر لازم) ظاهر شدن؛ آشکار شدن.
-
عیانی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به عیان) [عربی: عیانیّ] 'ayani[y] آشکار؛ ظاهر.
-
منطوق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی، مقابلِ مفهوم] [قدیمی] mantuq ظاهر سخن.
-
وغست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] vaqast ظاهر؛ آشکار.
-
وغستن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] vaqastan ظاهر کردن؛ آشکار کردن.